2024-03-29T09:27:45Z
https://qjsd.scu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=2105
توسعه اجتماعی
2538-3205
2538-3205
1399
15
1
شرکت شهرهای نفتی و روایت توسعه و تضاد (مطالعه تجربه آبادان)
ایمان
ممبنی
عبدالحسین
کلانتری
سیدمحمدعلی
توکل کوثری
تعریف و مشخصات شهر همواره در قلب بحثهای نظریه اجتماعی قرار دارد؛ به این دلیل که شهر محل کانونی تولید و انباشت ثروت، قدرت، روابط طبقاتی و اجتماعی، تضادهای اجتماعی ـ سیاسی، معماری، خاطره و هویت جمعی، نظم اجتماعی و تولید نظامهای نشانهای و نمادی است. شهر، نه تنها روابط قدرت را آشکار میکند، زندگی روزمرهی مردم و نحوه مقاومت آنها را نیز به رُخ میکشد. شهر آبادان در دهه آخر قرن سیزدهم (1290) تا سال 1357 و تا امروز، شهری ساخته شده توسط سرمایهداری نفتی، محل بروز توسعه و تضاد شهری و شکلگیری انواع پدیدههای اجتماعی ـ شهری بوده است. در این پژوهش از روش چندگانه و تکنیکهای مشاهدات میدانی، منابع اسنادی و مصاحبههای عمیق و منابع تاریخی و تاریخ شفاهی برای بررسی توسعه و تضاد در شهر استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که آبادان، هم تجربه توسعه اجتماعی ـ فرهنگی و هم تجربه تضاد، دوگانگی، سلطه، سلسله مراتب و روابط طبقاتی بوده است. در سالهای 1290 تا 1310، 1310 تا 1330، و از اوایل دهه 1330 تا سال 1357، این تجربه توسعه و تضاد، دچار تغییر و تحولاتی شده است، اما روند اصلی، افزایش توسعه و کاهش تضاد بوده است و بهویژه در دهههای 1340 و 1350، ایده آبادان توسعهیافته که در زمان ملّی شدن صنعت نفت شکل گرفت، موجب پیشی گرفتن توسعه از تضاد بوده است، اما بهطور کلی هر دو این روایتها در کنار هم و تحت تأثیر صنعت نفت شکل گرفتهاند.
صنعت نفت
شرکت ـ شهر
فضای شهری
جامعه محلّی
جامعه شرکتی
2020
11
21
1
40
https://qjsd.scu.ac.ir/article_16733_90d65d5f0f8b0e52487c7ce6a87708a1.pdf
توسعه اجتماعی
2538-3205
2538-3205
1399
15
1
بررسی رابطة گرایش به جهانیشدن با سلامت روانشناختی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز)
کریم
رضادوست
علی حسین
حسین زاده
حمیدرضا
نصرالهی قلعه عبدشاهی
چکیده: هدف این مقاله بررسی رابطه گرایش به جهانیشدن با سلامت روانشناختی است. نظریه جهانیشدن گیدنز و جامعه مخاطرهآمیز اولریش بک، مبنای نظری این پژوهش میباشند. جامعه آماری در این پژوهش، تعداد 16409 دانشجوی در حال تحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز هستند که با روش طبقهای متناسب با حجم (جنسیت، دانشکده و مقطع تحصیلی) و با توجه به جدول کرجسی و مورگان، تعداد 377 نفر انتخاب گردید و برای اطمینان بیشتر این تعداد به 400 نفر افزایش یافت. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه استاندارد شده است. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند و از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره استفاده گردید. یافتههای پژوهش، حاکی از آن است که بین گرایش به جهانیشدن اجتماعی و اقتصادی با سلامت روانشناختی دانشجویان، رابطه مستقیم و معنادار و بین گرایش به جهانیشدن سیاسی و فرهنگی با سلامت روانشناختی آنان، رابطه معکوس و معنادار وجود دارد و با توجه به معادله رگرسیونی، فقط دو متغیر گرایش به جهانیشدن اجتماعی و فرهنگی در مجموع 111/0 از واریانس سلامت روانشناختی را تبیین میکنند. در پی بررسی متغیرهای جمعیتشناختی با سلامت روانشناختی نیز دریافته شد که میان درآمد و پایگاه ذهنی اقتصادی ـ اجتماعی با سلامت روانشناختی یک رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. همچنین دریافته شد که میانگین سلامت روانشناختی در بین زنان و مردان و شاغلین و بیکاران تفاوت معناداری دارد؛ اما بین مجردین و متأهلین تفاوت معناداری را نشان نمیدهد.
گرایش به جهانیشدن اجتماعی
گرایش به جهانیشدن سیاسی
گرایش به جهانیشدن اقتصادی
گرایش به جهانیشدن فرهنگی
سلامت روانشناختی
2020
11
21
41
70
https://qjsd.scu.ac.ir/article_16734_bd4db29873722a58e3d1c49096b250e7.pdf
توسعه اجتماعی
2538-3205
2538-3205
1399
15
1
زنان و جستجوی حق به شهر در پیادهراههای جنسیتی (مورد مطالعه: منطقه 6 شهرداری تهران)
زهره
فنی
لیلا
احمدی
ایده «حق به شهر» لوفور سبب تولد یک جنبش اجتماعی جهانی شده است که تلاش میکند حقانیت خواستههای همه ساکنان شهری، ورای تفاوتهای طبقاتی، نژادی و جنسیتی را در دسترسی عادلانه به شهر نمایان سازد. از میان همه پدیدههای شهری، پیادهراهها فارغ از نقش گذرگاهی، بهعنوان یکی از مهمترین عرصههای حیات مدنی شناخته میشوند که تسهیل دسترسی برابر همه شهروندان به آن در سایه این چارچوب فکری ضرورتی غیر قابل انکار به نظر میرسد. با توجه به این اصل که یکی از مهمترین اهداف جنبش حق به شهر از بین بردن نابرابریها در مقابله با ساختار قدرت است میتوان جنسیت را بهعنوان یکی از ابعاد کلیدی این نابرابریها شناخت. از اینرو پژوهش حاضر با هدف شناخت موانع محدود کننده حق زنان به استفاده از این فضاها و کیفیت حضور در آن انجام شده است. این پژوهش در سال 1397 در منطقه 6 شهرداری تهران بین جمعیت زنان و دختران بالای 18 سال ساکن و شاغل در این منطقه صورت پذیرفته است. روش تحقیق از نوع ترکیبی (کمی ـ کیفی) و به صورت زمینهیابی بوده و بر اساس نمونهگیری تصادفی 318 نفر از زنان ساکن در منطقه شش شهرداری تهران حجم نمونه را تشکیل دادهاند. نتایج حاکی از این است که ترس از خشونت و مورد جرم قرار گرفتن، بهعنوان عامل اصلی ممانعت از حق حضور زنان در پیادهراههای شهر و تبدیل آن به فضایی جنسیتی ایفای نقش مینماید، به گونهای که زنان پاسخدهنده انجام فعالیتهای اختیاری به ویژه فعالیتهای نیازمند درنگ و تأمل در چنین فضاهایی را تا حدود قابل ملاحظهای برای خود محدود کرده و آن را نامشروع پنداشتهاند.
حق به شهر
فضای جنسیتی شده
پیادهراه
منطقه 6 شهرداری تهران
2020
11
21
71
100
https://qjsd.scu.ac.ir/article_16735_053cd7f35f239d5deb2d2772b3d7bea9.pdf
توسعه اجتماعی
2538-3205
2538-3205
1399
15
1
ارزیابی عوامل فردی مؤثر بر احتمال مهاجرت از استان خوزستان به دیگر مناطق کشور
محمدرضا
حسینی
داود
شهپری ثانی
مهاجرت داخلی یک فرایند مهم در اکثر کشورهاست و عکسالعمل مردم نسبت به عواملی نظیر نابرابریهای اقتصادی منطقهای، ناکامی اجتماعی و عدم رضایت در بسیاری از جنبههای زندگی را منعکس میکند. استان خوزستان ازنظر جابهجایی جمعیت در دوره 95-1375در مقایسه با سایر استانهای کشور، با تغییرات عمدهای روبرو بوده بطوریکه بعد از استان تهران بیشترین درصد مهاجران خارج شده را داشته است. مقاله پیشرو با هدف شناخت عوامل فردی مؤثر بر احتمال مهاجرت از استان خوزستان به سایر نقاط کشور انجام شده است. روش تحقیق بهکار رفته در این پژوهش، تحلیل ثانویه دادههای خام دو درصد سرشماری سال 1395 میباشد. یافتهها نشان داد متغیرهای سن، جنس، وضعیت تأهل، وضعیت سواد و مدرک تحصیلی بر احتمال مهاجرت تأثیر میگذارند. زنان، افراد دارای همسر، افراد باسواد و افرادی که مدرک تحصیلی بالاتری داشتهاند، بیشترین تعداد مهاجران را تشکیل میدهند. همچنین بیشتر مهاجران جوانان بودند. در بین مهاجرین خارج شده، اصفهان و تهران بیشترین دریافتی مهاجر را از خوزستان داشتند.
مهاجرت
عوامل فردی
تحلیل ثانویه
احتمال مهاجرت
استان خوزستان
2020
11
21
101
124
https://qjsd.scu.ac.ir/article_16736_e7c33ed7b9517dda62889ec0d61a71f6.pdf
توسعه اجتماعی
2538-3205
2538-3205
1399
15
1
مطالعه جامعهشناختی تعاملات نشاطبخش در شهر مشهد (یک مطالعه ترکیبی)
محمد حسن
شربتیان
هدف از پژوهش حاضر توصیف شیوههای بهرهگیری از تعاملات نشاطبخشی و سنخبندی آن بوده است. این پژوهش در گام، کیفی (مطالعه موردی جمعی)،گام کمی (پیمایش از نوع توصیف) و روش درونیابی نقطهای (تحلیل فضایی) از نمونهگیری هدفمند ـ نوعی، تصادفی ساده متناسب با حجم هر منطقه شهری و نمونهگیری مکانی و منطقهای بهره برده است. جمعآوری یافتهها بر تحلیل تماتیک،توصیف آماری، و تحلیل فضایی و خوشهبندی بوده؛ و از مصاحبه نیمه عمیق، پرسشنامه محقق ساخته و ترسیم نقشههای شهری استفاده شده است. قلمرو پژوهش مناطق شهری 13 گانه مشهددر سال 1397 بوده است. واحد مشاهده افراد، در رویه کمیخانوار و در سطح تحلیل فضایی بلوکهای شهری بوده است. میزان آلفای تحقیق برابر با (80/0) بدست آمده است. بر اساس یافتههای کیفی، تعاملات نشاطبخش در دو سر طیف نشاطدهندگی (تیپ گرم و سرد) و نشاطگیرندگی (دریافتکننده نشاط) تعریف شدهاند. مهمترین مقولههای کیفی، نمایشی کردن موقعیت رفتاری و بیانی، شالودهشکنی موقعیتهای بیانی و رفتاری،نفوذ اجتماعی، نوعدوستی، دیگرخواهی، دروننگری همدلانه، کسب آرامش و کاهش تنش روزمره بوده است. نتایج کمی و تحلیل فضایی این است که تیپ گرم معطوف به شور و شعف بسیار پایینتر از حد متوسط وتیپ سرد معطوف به حس خوب در حد متوسط رو به بالا بوده است. در نهایت میزان نشاطبخشی در بین مناطق (1، 2، 4 و 5) کمتر از حد متوسط و در مناطق (3، 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12 و ثامن) متوسط رو به بالا بوده است.
تیپ گرم و تیپ سرد
تعاملات نشاطبخش
شیوههای رفتاری و بیانی
مشهد
2020
11
21
125
162
https://qjsd.scu.ac.ir/article_16737_69d116bf22a907e5ea5a557396375e89.pdf
توسعه اجتماعی
2538-3205
2538-3205
1399
15
1
سرمایه اجتماعی درونگروهی و نقش آن در بازتولید نابرابری اجتماعی (مطالعه موردی: شهر سنندج)
صادق
خداکرمیان
وکیل
احمدی
نادر
امیری
سرمایه اجتماعی بهعنوان روابط اجتماعی، اعتماد و هنجارها دارای پیامدهای مثبت و منفی است. کمیت و کیفیت روابط در یک جامعه نقش اساسی در نوع و پیامد سرمایه اجتماعی دارد. شکل سرمایه اجتماعی در ایران بیشتر درونگروهی است آیا چنین سرمایه اجتماعی نقشی در بازتولید نابرابری اجتماعی دارد.؟ روش پژوهش، کیفی و گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق با 12 نفر در شهر سنندج در نیمه دوم سال 1396 انجام شده است. تحلیل یافتهها منجر به استخراج مدل پارادایمی با سه مقوله اصلی، بستر روابط اجتماعی، سرمایه درونگروهی (مقوله محوری) و نابرابری اجتماعی شده است. نتایج نشان داد که خویشاوندان زیاد، روابط سنتی خانوادگی و مناسکهای مرتبط با آن شرایط علّی است که منجر به سرمایه اجتماعی درونگروهی شده است. اتخاذ راهبردهای قوممداری، خویشاوندگرایی و رابطه به جای ضابطه از سوی کنشگران با شرایط زمینهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه ایران و عوامل مداخلهکننده مانند بوروکراسی و فقدان نظارت منجر به پیامدهایی مانند پارتیبازی، خویشاوندسالاری و انحراف در توزیع منابع شده است که همگی دال بر بازتولید نابرابری اجتماعی در جامعه است. بنابراین ضررورت دارد در تحلیل نابرابری اجتماعی و همچنین توزیع منابع عمومی، سرمایه اجتماعی درونگروهی در نظر گرفته شود.
گذار جمعیتی
پیوندهای خویشاوندی
سرمایه اجتماعی درونگروهی
نابرابری اجتماعی
2020
11
21
163
188
https://qjsd.scu.ac.ir/article_16738_6990a50966334a629b6826ad6d457073.pdf
توسعه اجتماعی
2538-3205
2538-3205
1399
15
1
بررسی چگونگی رابطه بین مدت گذران فراغت مجازی و تغییر در روابط نسلی
فروزنده
جعفرزاده پور
فراغت مجازی یکی از الگوهای جدید فراغتی در جامعه امروز است که بر مناسبات میان نسلی تأثیر قابل توجهی دارد. شبکههای اجتماعی مجازی با امکان دسترسی سریع و آسان بعد زمان و مکان را در هم نوردیده و شرایط خاصی را برای گذران اوقات فراغت فراهم آوردهاند. هدف اصلی مقاله حاضر بررسی رابطه بین مدت استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی بهعنوان فراغت مجازی و مخاطبان در این شبکهها و تأثیر آن بر تعاملات بین نسلی با بهرهگیری از نظرات مید و زیمل است. روش مطالعه، پیمایش و با جامعه آماری 1200 نفر در سطح کشور است. این مطالعه نشان میدهد بین دوره نسلی و فراغت در شبکههای اجتماعی مجازی رابطه وجود دارد و همچنین بین مدت استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و تعامل بین نسلها رابطه معکوس وجود داشته و با افزایش مدت استفاده از این شبکهها تعامل بین نسلها در خانواده کاهش مییابد. گروههای مختلف نسلی در شبکههای مجازی با مخاطبان مختلفی تعامل میکنند. بین تعامل نسلی و مخاطبان در شبکههای مجازی رابطه وجود نداشته و تعامل با خانواده و اقوام به تقویت تعامل نسلی نمیانجامد. افزایش عضویت در شبکههای اجتماعی موجب شده که الگوی غالب گذران فراغت به سمت فعال در فضای مجازی تمایل پیدا کرده و این وضعیت تأثیرات قابل توجهی بر تعاملات بین نسلی و نیز تغییر در سبک زندگی دارد. همچنین گذران فراغت جمعی مجازی حتی اگر با خانواده باشد به تقویت روابط نسلی منجر نمیگردد.
روابط نسلی
مدت فراغت مجازی
اوقات فراغت
سبک زندگی
مخاطبان
2020
11
21
189
214
https://qjsd.scu.ac.ir/article_16739_c84b16788355d1acb0e12bd597afdf53.pdf